نی نی نازمون

پارسای نق نقو.

پسرک من امروز 76 روزه که اومدی پیش مامان و بابا و ما رو از تنهایی درآوردی خیلی خیلی خوشحالم و خدا رو شاکرم که نعمت به این زیبایی رو بهم داده قربونت بشم گل پسرم.   ولی یه کمی بداخلاقی و مامانی رو اذیت میکنی همش گریه همش نق زدن عزیزدلم دیگه 76 روزته و واسه خودت آقایی شدی.بعضی وقتها اینقدر گریه میکنی که دیگه کاری از دستم بر نمیاد منم میشینم باهات گریه میکنم آخه طاقت گریه های تو رو ندارم ولی عیب نداره من همه این سختی ها رو تحمل میکنم و فقط با یه خنده کوچولوت همش از یادم میره فدات بشم من تو هر جوری که هستی عزیز دل من و باباتی دوستت داریم و خدا رو بابت دادن چنین گل پسری شکرگذاریم.بوووووووووووووووس ...
26 تير 1391

پارسای من دو ماهه شد.هورااااااااااااااااااااا

پارسا کوچولوی من امروز دو ماهش شد و رفتیم واکسن دو ماهگیشو زدیم آخهههه عزیزم قربونش بشم من وقتی خانوم دکتر واکسنشو میزد گریه میکرد و منو نگاه میکرد همه خوششون اومده بود و میگفتن ماشالا چه زود مامانشو میشناسه.عزیزمممممم منم خیلی خ وشحال شدم که گل پسرم باهوشه. خدا رو شکر که پسرم تب نکرد ولی عوضش کلی بالا آوردی خونمونو کثیف کردی.ههههههه ...
15 تير 1391

خاطره زایمان و بدنیا اومدن همه زندگیممممم.

سلام پسر گلم بالاخره بعد از این همه مدت تونستم بیام ویه سرو سامونی به وبلاگت بدم خیلی مامان تنبلی داری پارسا.ههههههههههههههههههه   روز یکشنبه 10 اردیبهشت ساعت 6 صبح همراه بابایی و مامان جون و دایی جون رفتیم بیمارستان نمیدونی چقدر استرس داشتم از یه طرف ترس و دلهره از عمل از طرف دیگه خیلی هول بودم که ببینمت واااااای که چقدر خوشحال بودم که نه ماه انتظارم تموم شده و قراره عشق و ثمره ی زندگیمو بغل کنم ببوسمش و از لحظه لحظه باهاش بودن لذت ببرم. رسیدیم بیمارستان و بابایی رفت تا کارای بستری شدنمو انجام بده و منو بردن زایشگاه اونجا بهم سرم وصل کردن و فشارمو کنترل کردن و...... منم که همه این مدت دل تو دلم نبود ساعت 9 بود که اومدن سراغم و من...
3 تير 1391
1